علاوه بر خصوصیات سنگ شناسی و کانی شناسی، ویژگی های بیرونی سنگدانه ها به ویژه شکل و بافت سطحی آن ها دارای اهمیت می باشد. گردگوشگی عمدتا توسط مقاومت فشاری و مقاومت سایشی و میزان تماس ذرات با یکدیگر بستگی دارد. طبقه بندی شکل ذرات بر اساس بخش اول استاندارد BS812:1975 ارائه گردیده است. در این طبقه بندی سنگدانه ها به انواع گردگوشه، نامنظم، ورقه ای( تخت یا پولکی) تیزگوشه، دراز و باریک، ورقه ای و دراز و باریک دسته بندی می گردند.
طبقه بندی دیگری نیز در برخی از ایالت ها متحده آمریکا وجود دارد که این طبقه بندی، شامل موارد ذیل می باشد: کاملا گردگوشه، گردگوشه، نیمه گردگوشه، نیمه تیزگوشه و تیزگوشه
معمولا وجود سنگدانه های سوزنی بیش از 10 تا 15 درصد جرمی سنگدانه های درشت، نامطلوب تشخیص داده می شود ولی هیچگونه حد مشخصی برای اینگونه سنگدانه ها مشخص نشده است. در مورد سنگدانه ها استاندارد BS882:1992 ضریب تورق سنگدانه های درشت را برای شن طبیعی به 50 درصد و برای دانه های درشت کاملا و یا نسبتا شکسته به 40 درصد محدود می کند.
علاوه بر شکل سنگدانه ها، بافت سطحی سنگدانه ها نیز بر روی میزان آب مورد نیاز مخلوط برای رسیدن به کارائی ثابت و پیوستگی سنگدانه با خمیر سیمان اثرگذار می باشد. برای تعیین بافت سنگدانه از طبقه بندی بخش اول استانداردBS812:1975 استفاده می گردد که در آن سنگدانه ها به طبقات ذیل تقسیم شده اند:
- بافت سطحی شیشه ای: که دارای شکستن مخروطی می باشد.
- بافت سطحی صاف: که در آب ساییده شده یا سطح صافی که از شکستن ورقه های سنگ های لایه لایه یا سنگ های با بافت ریز ایجاد می شود.
- بافت سطحی دانه ای: شکست هایی که در آن کم و بیش دانه های گردگوشه یکنواخت دیده می شود.
- بافت سطحی خشن: شکستن خشن سنگ های با بافت ریز یا متوسط حاوی بلورهایی که به آسانی مشاهده نمی شود.
- بافت سطحی بلوری: حاوی مواد بلوری که به راحتی قابل مشاهده هستند.
- بافت سطحی لانه زنبوری: با منافذ و حفره های قابل رویت
نقش دقیق شکل و بافت سطحی سنگدانه ها، در افزایش مقاومت بتن شناخته شده نیست اما احتمالا بافت سطحی خشن تر منجر به نیروی پیوستگی بیشتر بین دانه ها و خمیر سیمان می گردد. به همین طریق مساحت بیشتر سنگدانه های تیزگوشه، نیروی پیوستگی بیشتری می تواند ایجاد کند. از طرف دیگر سنگدانه های شکسته به آب بیشتری برای رسیدن به اسلامپ و کارائی مورد نظر نیاز دارند و این امر می تواند موجب افزایش نسبت موضعی آب به سیمان و کاهش مقاومت بتن گردد. لذا می بایست بین این تضادها تعادل برقرار نمود تا مشخص گردد کدام یک بر دیگری ارجحیت می یابد.