در اجرای سازههای بتنی، آگاهی از مقاومت بتن درجا، از اهمیت زیادی برخوردار است. این موضوع، در مواردی مثل بتنریزی در هوای سرد، تعیین زمان مناسب برای بازکردن قالبها، تعیین زمان مناسب انجام بارگذاری اهمیت بیشتری مییابد، زیرا عدم توجه به مقاومت بتن میتواند خسارتهای جانی و مالی فراوانی را به وجود آورد. یکی از روشهای تخمین مقاومت بتن درجا، روش بلوغ است که در اواخر دهه 50 میلادی در اروپا مطرح شد و بهتدریج در سایر کشورها و از جمله امریکا گسترش یافت و سرانجام در سال 1987، به یک استاندارد انجمن امریکایی مصالح و روشهای آزمایش، تبدیل شد.
روش بلوغ، بر اساس این واقعیت است که در صورت فراهم بودن رطوبت کافی برای انجام فعلوانفعالات هیدراتاسیون، کسب مقاومت بتن متاثر از دو عامل زمان و دما است. بنابراین، مقاومت بتن در هر سنی را میتوان به صورت تابعی از زمان و دما بیان کرد که به آن تابع بلوغ میگویند. توابع بلوغ که عمدتا مورد استفاده قرار میگیرند عبارتند از: تابع بلوغ نرس-ساول و تابع بلوغ ارنیوس. تفاوت عمده این دو تابع، در این است که تابع بلوغ نرس-ساول، رابطه بین سرعت هیداراتاسیون و دما را خطی فرض میکند، در صورتی که در تابع بلوغ ارنیوس، رابطه بین سرعت هیداراتاسیون و دما، غیرخطی و به صورت تابعی نمایی از انرژی فعالسازی در نظر گرفته میشود.
روش بلوغ برای محاسبه مقاومت بتن در محل، در دو مرحله انجام میشود. در مرحله اول، بتن با طرح اختلاط مورد نظر، در آزمایشگاه تهیه شده و نمونهگیری میشود. سپس، دمای این نمونههای بتنی و همچنین مقاومت آنها در زمانهای مشخص اندازهگیری میشود و رابطهای بین مقاومت – بلوغ این مخلوط بتنی برقرار میشود. در مرحله دوم، بتن در محل مانیتور میشود و بلوغ بتن درمحل با قرار دادن ترموکوپلها یا بلوغ سنجهایی در بتن اندازهگیری میشود. بدین ترتیب، با معلوم بلوغ بتن و استفاده از رابطه بین مقاومت-بلوغ، بلوغ بتن درمحل، تخمین زده میشود.